تصورش هم سخت است
قدرت تصور ذهن خودرابسنجیم.
اکنون 10 شب گذشته وحرکت کاروان اسرای کربلا از کوفه عراق به طرف سوریه آغاز شده است .
ایکاش میشدیک فاصله 500متری را ،فقط یکبار امتحان کنیم. وتجربه کنیم.
بهمراه خانواده خویش، همگی با پای پیاده (یا با پاهای برهنه یا با کفش هایی که مناسب همان زمان بوده است)
( البته بعضی ازاسرا ،روی چهارپایان بدون جهاز بوده اند. )
و بهمراه قدمهای کوچک خردسالان وقدمهای بانوان ومیانسالان اهلبیت امام حسین ع ،
و شنیدن ، اهانت وآزار جلادان ونگهبانان کاروان.
و بعضی از اسرا مانند امام سجاد ع در غل وزنجیر
وهمه اسرا در گرسنگی ونالان و در تفکر وحس مصیبتی که ناشی ازدست دادن امام حسین ع و عزیزان شهیدشان در کربلا بوده است را تداعی کنیم.
ببینیم چه حالی دارد؟
احساس کردن درد و آلام کاروان اهلبیت امام حسین ع
در طی کردن صدها کیلومتر،حرکت پیاده کاروان،
در حدود چهل روز ، ظلمی وحشتناک است .
در سینه هایمان بماند تا روزقیامت ،برای شکایت ما از ظالمین وقاتلین خاندان عصمت وطهارت ع ، در نزد خداوند عرضه کنیم.
همین که بتوانیم با قدرت تجسم ذهنی ، آن فضا را برای خود احساس کنیم.وتداعی کنیم.
مانند ذکر مصیبتی اشک اور،است ، بر مظلومیت امام حسین ع واهلبیت معززش.
حدیث
قال الإمام زین العابدین علیه السلام:
إنَّ عَمَّتی زَینَبَ مَعَ تِلکَ المَصائبَ و المِحَنِ النّازِلَةِ بِها فی طَرِیقِنا إلَى الشّامِ ما تَرَکَتْ [تَهَجُّدَها] لِلَیلَةٍ ؛
عمّه ام ، زینب ، با وجود همه مصیبت ها و رنج هایى که در مسیرمان به سوى شام به او روى آورد ، حتّى یک شب اقامه نماز شب را فرو نگذاشت .