اعمال روز عاشورا
ما مـقتـل الـحسـیـن شنیـدیم و زنده ایم
ما مـقتـل الـحسـیـن شنیـدیم و زنده ایم
ما را به سخت جانی خود این گمان نبود
آه ای عزیز فاطمه وقتش نیامده؟
انگیزه ی عبادت لیل النهارها
قربان روی ماه تو ایل و تبارها
آه ای عزیز فاطمه وقتش نیامده
رحمی کنی به حال دل این غبارها
دارند یک به یک همه پائیز میشوند
در آرزوی وصل تو فصل بهارها
یابن الغریب عمه ی مظلومه ی تو را
کرب و بلا زدند به جان تو بارها
#ابراهیم_لآلی
#امام_زمان_عج
#بحق_زینب_کبری_بیا
#اللـهـم_عجل_لولیڪ_الفرج
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
حل مشکلات و گرفتاریها به واسط #زیارت_عاشورا
حل #مشکلات و گرفتاریها به واسط #زیارت_عاشورا ?
? عالم جلیل القدر و متقی مرحوم آیت اللَّه نجفی قوچانی رحمه الله از طلاب برجسته خراسانی بود و در ضمن یاد داشتهای خاطراتش در اصفهان که به مدت چهار سال از سال 1314 ه ق الی 1318 تداوم داشت می نویسد:
? وقتی به شهر اصفهان آمدم، شبی در خواب چهره مرگ را به صورت یک حیوان در ابعاد یک «گوسفند» دیدم عمرش بالغ بر یک سال بوده و به دنبال او سه و یا چهار عدد از بچه های کوچکش در هوا در حال سیر و حرکت بودند، در اثنای حرکتشان از روی منزل ما در قوچان گذشتند و یکی از گوسفندان بر روی منزل ما از حرکت باز ایستاد.
✍ برای پدرم نوشتم: نامه ای برایم ارسال کند و احوال خود را در آن شرح دهد؛ زیرا نگران او بودم پس از ارسال نامه، از پدر نامه ای دریافتم در آن گفته بود همسرش فوت نموده.
✍ و نیز می نویسد: قبل از ده سال مبلغ دوازده تومان برای ادای مخارج زیارت به عتبات مقدس قرض کرده بود**این جریان در زمان قدیم اتّفاق افتاده است.*** ولی به دلیل «ربا» بدهی او به هشتاد تومان رسیده بود، و همه دارایی پدرم به این مقدار نمی رسید، من تصمیم گرفتم زیارت عاشورا را به مدت چهل روز بر بام مسجد سلطان صفوی بخوانم و سه حاجت را طلب کردم:
#اول: ادای بدهی پدرم
#دوم: طلب آمرزش
#سوم: افزون شدن علم و اجتهاد
☀️قبل از ظهر شروع به خواندن می نمودم و قبل از زوال ظهر آن را تمام می نمودم، خواندن آن دو ساعت به طول می انجامید پس از اتمام چهل روز و تقریباً بعد از یک ماه پدرم به من نوشت: امام موسی بن جعفر علیه السلام قرض مرا ادا کرد، به او نوشتم: خیر، امام حسین علیه السلام آن را ادا کرد، و همگی آنها یک نور واحدند.
? وقتی سرعت تأثیر زیارت را در بر آورده شدن حاجتها در مسایل دشوار دیدم و قلباً از تأثیر گذاری آن در برآورده شدن حاجتها اطمینان یافتم، عزم خود را جزم کردم تا آن را در روزهای ماه محرم الحرام و ماه صفر برای حاجت مهمتری به مدت چهل روز بخوانم، لذا با تلاش و کوشش بسیار و با احتیاط کامل بر بام مسجد سلطان می رفتم؛ و رو به قبله و زیر آسمان بودن را مراعات می کردم، بعد از سپری شدن روزها، و ختم چهل روز، در خواب بشارت دهنده ای را دیدم که می گفت: به مراد خود رسیدی. و در صبحگاه در قلبم شور خاصی پدیدار گشت، و این چند بیت را سرودم
? زمان قبض گذشت، انبساط جلوه گر آمد – درخت صبر قوی گشت، باز بر ثمر آمد
? چو کوه شو، سر تسلیم بیش و راضی شو – به لطمه شب و روز فلک که ماه بر آمد
? زیارت عاشورا و داستانهای شگفت آن: ص 21
•┈┈••••✾• ??? •✾•••┈┈•
نبض ما با نبض رهبر می زند
دل به سوی کربلا پر میزند
نبض ما با نبض رهبر می زند
ما دل خود را به رهبرمی دهیم
ما به فرمان علی سر می دهیم
جلوه ایمان ز رویش منجلی است
رهبر بیدارما سید علی است