الي يوم القيامه يعني تا روز قیامت دشمن داره آقامون...
توی زیارت #عاشورا میخونیم
«انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم الی یوم القیامة»
• تا روز قیامت دشمن داره آقامون…
تو با کدوم گروهی…؟
#تلنگر
#محرم
محرم سال 99 در تاریخ ماندگار شد
محرم تاريخي
? سخننگاشت | محرم سال 99 در تاریخ ماندگار شد
حفظ شور حسینی با رعایت محدودیتهای شدید
? از ملت عزیز ایران تشکر میکنم به خاطر حسن رفتارشان در دههی عاشورا که واقعاً امسال را به عنوان یک پدیده در تاریخ کشور ماندگار کرد. وجود محدودیتهای شدید ناشی از بیماری و انتشار بیماری و مراقبت از اینکه این انتشار انجام نگیرد، در عین حال حفظ شور حسینی و حفظ مجالس. 99/6/11
? ارتباط تصویری رهبر انقلاب با سی و چهارمین اجلاس مدیران و رؤسای آموزش و پرورش
▪️تفاوت مراسم هیئتهای معروف کشور با پارسال
? همان طور که پیش بینی میشد جامعه دینی با التزام به توصیههای بهداشتی، ترکیبی از شور و شعور حسینی را در محرم امسال به نمایش گذاشت. اینها تنها بخشی از هیئات کشور را به تصویر کشیده است و بیتردید اکثر قابل توجه هیئات کشور همین گونه بودند…
حماسهای که امام زین العابدین علیه السلام در مجلس یزید آفرید!
◼️ حماسهای که امام زین العابدین علیه السلام در مجلس یزید آفرید!
▪️در روز جمعهاى در شام نماز جمعه است. ناچار خود یزید باید شرکت کند. اول آن خطیبى که به اصطلاح دستورى بود، رفت و هرچه قبلا به او گفته بودند گفت؛ تجلیل فراوان از یزید و معاویه کرد، هر صفت خوبى در دنیا بود براى اینها ذکر کرد و بعد شروع کرد به سبّ کردن و دشنام دادن على(ع) و امام حسین(ع) به عنوان اینکه اینها -العیاذباللَّه- از دین خدا خارج شدند، چنین کردند، چنان کردند.
▪️زین العابدین(ع) از پاى منبر نهیب زد: «ایهَا الْخَطیبُ! اشْتَرَیتَ مَرْضاةَ الَمخْلوقِ بِسَخَطِ الْخالِق» تو براى رضاى یک مخلوق، سخط پروردگار را براى خودت خریدى.
بعد خطاب کرد به یزید که آیا اجازه مىدهى من بروم بالاى این چوبها دو کلمه حرف بزنم؟ یزید اجازه نداد.
▪️آنهایى که اطراف بودند، از باب اینکه على بن حسین(ع)، حجازى است، اهل حجاز است و سخن مردم حجاز شیرین و لطیف است، براى اینکه به اصطلاح سخنرانىاش را ببینند، گفتند: اجازه بدهید، مانعى ندارد. ولى یزید امتناع کرد. پسرش آمد و به او گفت: پدرجان! اجازه بدهید، ما مىخواهیم ببینیم این جوان حجازى چگونه سخنرانى مىکند. گفت: من از اینها مىترسم. اینقدر فشار آوردند تا مجبور شد؛ یعنى دید دیگر بیش از این، اظهار عجز و ترس است؛ اجازه داد.
▪️ببینید این زین العابدین(ع) که در آن وقت از یک طرف بیمار بود (منتها بعدها دیگر بیمارى نداشت، با ائمّه دیگر فرق نمىکرد) و از طرف دیگر اسیر، و به قول معروفِ اهل منبر چهل منزل با آن غُل و زنجیر تا شام آمده بود، وقتى بالاى منبر رفت چه کرد! چه ولولهاى ایجاد کرد! یزید دست و پایش را گم کرد. گفت الآن مردم مىریزند و مرا مىکشند.
▪️دست به حیلهاى زد. ظهر بود، یکدفعه به مؤذّن گفت: اذان! وقت نماز دیر مىشود. صداى مؤذّن بلند شد. زین العابدین(ع) خاموش شد. مؤذّن گفت: «اللَّهُ اکبَرُ، اللَّهُ اکبَرُ»، امام حکایت کرد: «اللَّهُ اکبَرُ، اللَّهُ اکبَرُ». مؤذّن گفت: «اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّهُ، اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّهُ»، باز امام حکایت کرد، تا رسید به شهادت به رسالت پیغمبر اکرم(ص). تا به اینجا رسید، زین العابدین(ع) فریاد زد: مؤذّن! سکوت کن. رو کرد به یزید و فرمود: یزید! این که اینجا اسمش برده مىشود و گواهى به رسالت او مىدهید کیست؟ ایهاالناس! ما را که به اسارت آوردهاید کیستیم؟ پدر مرا که شهید کردید که بود؟ و این کیست که شما به رسالت او شهادت مىدهید؟ تا آن وقت اصلا مردم درست آگاه نبودند که چه کردهاند.
▪️آنوقت شما مىشنوید که یزید بعدها اهل بیت پیغمبر(ص) را از آن خرابه بیرون آورد و بعد دستور داد که آنها را با احترام ببرند. نعمان بن بشیر را که آدم نرمتر و ملایمترى بود، ملازم قرار داد و گفت: حداکثر مهربانى را با اینها از شام تا مدینه بکن.
▪️این براى چه بود؟ آیا یزید نجیب شده بود؟ روحیه یزید فرق کرد؟ ابداً. دنیا و محیط یزید عوض شد. شما مىشنوید که یزید، بعد دیگر پسر زیاد را لعنت مىکرد و مىگفت: تمام، گناه او بود. اصلا منکر شد و گفت من چنین دستورى ندادم، ابن زیاد از پیش خود چنین کارى کرد. چرا؟ چون زین العابدین(ع) و زینب(س) اوضاع و احوال را برگرداندند.
? استاد مطهری، حماسه حسینی، ج1، ص294-293 (با تلخیص)
حضرت سکینه (س) روایت مى کنند
???
حضرت سکینه (س) روایت مى کنند که چون پدرم کشته شد، آن بدن نازنین را در آغوش گرفتم و حالت اغما و بیهوشى برایم روى داد، در آن حال شنیدم پدرم مى فرمود:
شیعَتی مَهْما شَرِبْتُم ماءَ عَذْبٍ فَاذکُرونی
(شیعیان من! هنگامی که آب گوارا نوشیدید، مرا یاد کنید)
اَوْ سَمِعْتُم بِغَـــــریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی
(و یا هنگامی که ازغریبی یا شهیدی خبری شنیدید، برمن ندبه کنید)
فـَاَنا السِّبْطُ الَّذی مِنْ غَیْرِ جُــرْمٍ قَتَلُونی
(من، نواده [پیامبر ص] هستم که مرا بی گناه کشتند)
وَ بِجَرد الخَیْـلِ بَعْد القَتْلِ عَمْداً سَحَقُونی
(و پس از آن از روی عمد، مرا پایمال سم اسبان کردند)
لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشــورا جمیـعاً تَنْظُرونی….
(ای کاش، همگی در روز #عاشورا بودید و میدیدید….)
کَیْفَ اَسْتَسْقی لِطِفْـلی فَاَبَوْا اَنْ یَرْحَمُونی
(که چگونه برای کودک خردسالم،آب خواستم و آنان رحم نکردند) …
? الخصائص الحسینیه، مرحوم شوشتری، ص 99
المصباح للکفعمی : ص741
وصیت نامه سیدالشهداء (ع) (فلسفه ي قيام عاشورا)
?#ویژه_ماه_محرم
? وصیت نامه سیدالشهداء (ع)
این وصیت حسین فرزند علی است به برادرش محمد بن حنفیه، حسین شهادت می دهد که خدایی جز خدای یگانه نیست. تنها و بی مثل و مانند است و محمد عبد و فرستاده اوست به راه حق و حقیقت است. بهشت و جهنم حق است، قیامت و سؤال و جواب حق است،
من به خاطر شرارت و خوشگذرانی قیام نمی کنم و بنای ظلم و فساد و تباهی ندارم بلکه خروج من به خاطر اصلاح امت جدم و پدرم می باشد. قصد امر به معروف و نهی از منکر دارم و تأسی به سنت پدر و جدم می کنم
پس کسی که مرا بپذیرد حق را قبول نموده و هرکس انکار نماید صبر می نمایم تا خداوند بین ما و این جماعت حکم نماید که او بهترین حاکم است و این وصیت من است به تو برادرم و توفیقی نیست مگر از ناحیه خداوند و من به خدا پناهنده ام.(? نفس المهموم،74)